همگام با شعر نو جهان مدرن دگرسان شد و نهال شعر نو فارسی خود را نشان داد و بالیدن گرفت و به وسیلهٔ نیما یوشیج شعرنو به انسجام رسید. اکثر کارشناسان بر این باورند که امروزه با کمبود رمان خوب مواجه هستیم. در دوره بعدی ما با رمانی مواجه میشویم که به مسائل زندگی اجتماعی نظر میکند، مثل «تهران مخوف». عشق عجیب شخصیت اصلی داستان به نام هامبرت هامبرت به دختری نوجوان با شیوه روایت زبردستانه ولادیمیر ناباکوف، لولیتا را به یکی از بهترین رمان های جهان بدل کرده است. آیا منتقد خوب برای رمان نداریم یا اینکه شیوه نقد کردن را هنوز نیاموختهایم؟ آیا یکی از اهداف تربیت دانشآموختگان رشته ادبیات نمیتواند تربیت منتقد باشد تا با خلائی که شما گفتید مواجه نباشیم؟ وی با کسانی که به ساختن حدیث جعلی از پیامبر می پرداختند، مبارزه می کرد. کسانی که ذوقی مینویسند، کسانی که نقد را نظاممند یاد نگرفتهاند و تصور میکنند اگر نظر شخصیشان را درباره یک فیلم یا رمان بگویند، دست به نقد زدهاند، کسانی که فکر میکنند اگر رمانی را بخوانند و بگویند شخصیتپردازی در آن چه اشکالهایی دارد نقد ادبی کردهاند. طبیعتاً استفاده از مضامین دینی و شخصیتهای تاریخ دین برای بازآفرینی موقعیتهایی که آن شخصیتها در آن درگیر بودند، لازمه نوشتن رمان است و اگر کسی منع کند و بگوید قداست معصومین(ع) شما را باز میدارد از تخیل کردن درباره وضعیتهایی که آن افراد میتوانستند در آن درگیر شوند، این منع به معنای نوشته نشدن رمانهای دینی و بستن درِ خلاقیت در این زمینه است. This was generat ed with the help of GSA C on tent G en er ator Demoversion !
این رمانها را به عنوان نمونههایی که دگرگونی مضامین و تکنیکهای رمان ایرانی را نشان میدهند بررسی کردهام. در مراحل بعدی، یعنی اواخر دهه ۴۰، مضامین سیاسی وارد رمانهایمان شد. این رونق مترجمان غیرحرفهای زیادی را به کار ترجمه ترغیب کرد و باعث شد کتابهای زیادی بدون توجه به ارزش هنری و محتوا و بدون رعایت کردن اصول برگرداندن آثار ادبی وارد بازار نشر شوند؛ چنانکه در بسیاری موارد، کتابها از زبانهایی غیر از زبان اصلی اثر به فارسی برگردانده شدند و نتیجهٔ این رویکرد، ورود ترکیبهای بیگانه، عبارتهای غلط و اشتباهات دستوری فراوان در آثار منتشر شدهٔ این دوره بود. رمان در کشور ما حولوحوشِ انقلاب مشروطه با ترجمههایی که از ادبیات خارجی (عمدتاً فرانسوی) صورت گرفت، وارد ادبیات ما شد. فیلمی با بازی رابرت پتینسون و جانی دپ از روی این رمان در حال ساخت است که در سال ۲۰۲۰ به نمایش گذاشته خواهد شد. تکنیکهای مدرن الان در رمان ایرانی به خوبی درونی شده است و رماننویسان ما به این تکنیکها تسلط پیدا کردهاند. از اواسط دهه ۵۰ رمان به سمت درونی شدن و استفاده از تکنیکهای متداول در رمان مدرن اروپایی میل کرد.
این جریان فوقالعاده قوی بود و اکنون هم به نظر من قویترین شکل رماننویسی در کشور ما رمان مدرن است. چون اولین رمانهایی که در ایران ترجمه شدند از نوع رمانهای تاریخی بودند، رمانهایی هم که در ابتدا در کشور ما نوشته شدند غالباً وجهی تاریخی داشتند. وی با بیان اینکه این جشنواره نسبت به دورههای قبل ۳ برجستگی داشت، گفت: اولین تمایز برگزاری نشستی ویژه شعر نو شامل قالبهای نیمایی و سپید بود. یک دسته از رمانهایی که من برای نقد در کتابم انتخاب کردم، آثار شناختهشده و مشهوری هستند که به هیچ وجه نمیتوان از آنها صرفنظر کرد، مثل «بوف کور» که مدیران فرهنگی کشور هم واقفاند، چنان در ادبیات ما ریشه دوانده است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد و بهتر این است که با آن مواجه شویم و بینیم محتوا و سبکوسیاقش چیست. داستان رمان ۱۹۸۴ نوشته جورج اوروِل، داستان آشنای نظامهای توتالیتر و تمامیتخواهی است که نمونههای آن در جهان بهوفور دیده میشود.
شما در این کتاب برخی از رمانهای منتشر شده بیش از ۵۰ سال اخیر ایران را بررسی کردهاید و گفتهاید که به نوعی خواستهاید سیر تحول رمان در ایران را نشان دهید. در کشورهای دیگر، بهصورت معمول چنین کتابهایی بهصورت مجموعه مقالات منتشر میشود و بسط مفاهیم مختلف این رشته بهقلم محققان مربوط به هر بخش اتفاق میافتد، چراکه این رشته همچون اقیانوسی است که هر محققی در یکی از بخشهای آن صاحبنظر است. حافظ غزل فارسی را به آن درجه از کمال رسانیده که پس از او همه قریحه آزمایان در برابر والایی و کمال هنری سخنش اظهار درماندگی کرده اند شاید به همین اعتبار است که برخی او را خاتم شعرای ایران می دانند و برآنند که پس از او سخن پارسی رو به انحطاط و زوال رفته است.سبک شاعری او تازگی دارد پیشینیان وقتی غزل می گفتند یا عاشقانه بود یا عارفانه. به عبارت دیگر، دانشجویی چهار سال در دانشگاه تحصیل میکند و فقط دو واحد نقد به او آموزش داده میشود. به همین منوال، نمیتوانستم از چوبک اجتناب کنم، چون ناتورالیسمِ او نماینده نگاه تلخ و سیاهبینانه یک جریان در ادبیات داستانی ماست که همهچیز را جبری میدید و انسان را تحت سیطره عوامل تعیینکنندهای خارج از اراده خودش میدانست.