اولین نقد ادبی نظام مند بوطیقا (فن شعر) نوشتۀ ارسطو بود. میتوان این ادعا را تأیید کرد که گروهی از شاعران موج نو که در حلقهٔ احمدرضا احمدی قرار داشتند مشابه گروه خروس جنگی، گروه طرفه را که شامل هنرمندان جوان و نوجو بود معرفی کردند و نشان خروس را که نشانهٔ اصلی گروه «خروس جنگی» بود، برای نشریهشان برگزیدند. از آنجاییکه معمولاً ویراستاران واژهنامهها یا دانشنامههای زنانه به دشواری گزینش از میان همه نوشتههای موجود اشاره میکنند، چیزهای زیادی برای بازیابی وجود داشت. آقای اسماعیلی با اشاره به اینکه داوریهای این دوره با دقت بالایی انجام شده است، گفت: افتتاحیه این جشنواره به منظور تمرکز زدایی در استان شیراز برگزار شد و محفلهای شعر خوانی در خراسان و لرستان در حال برگزاری است. گام اصلی دیگری که چند سال بعد از آن برداشته شد و نقش بسیار مهم و اساسی در تسریع آشنایی ایرانیان با تمدن جدید مغرب زمین داشت، تاسیس مدرسه دارلفنون در سالهای ۱۲۶۵-۱۲۶۷ قمری و در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. تحول نیما در دو حوزهی فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود. اگر شعری جوششی به فکر شما خطور کرد، آن را یادداشت کنید و پس از دو سه هفته به سراغش بروید. پس از آن شاعران دیگری نیز به این جریان پیوستند؛ شاعرانی جوان که اغلب اهل مسجد سلیمان بودند و به گفتهی شمس لنگرودی بیشتر متأثر از شعر هوشنگ چالنگی یا بیژن جلالی بودند.
معروفترین شاعران این سبک یدالله رویایی، بیژن الهی، احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی و پرویز اسلامپور هستند. فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید. سعدی در خانقاهی که در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شده که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا قرار دارد. وی از اینکه به مناسبت جشنواره بینالمللی شعر فجر برای اولین بار در ایران حضور پیدا کرده ابراز خوشحالی کرد و گفت: به این دلیل که با دوستان شاعر خود از زبانهای مختلف آشنا شده و در کنار آنها خواهم بود خرسندم. وی در ادامه ی سخنان خود گفت: در شعر کوتاه شاعر باید بار شعر را بر دوش کل شعر بگذارد. غیرمعمول است که یک شخصیت از زندگی خود بنویسد و از خودش بد بگوید. شمس لنگرودی مینویسد: «نخستین شعر نو را در ایران، ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی سروده است. اسماعیلی وجه تمایز این دوره را برگزاری نشست ویژه شعر نو و برگزاری نشست دانشگاهی در دانشگاه فردوسی مشهد خواند. حالا مسئله این است دوره هجدهم برآیند تجربههای هفده دوره گذشته را در بردارد؟ رمضانی با اشاره به شرکت کنندگان خارجی این دوره گفت: محفل بین الملل روز سه شنبه در جزیره ابوموسی با حضور شاعرانی از هفت کشور هند، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان، عراق و سوریه برگزار خواهد شد.
شعر ناب جریانی در شعر نو ایران است که توسط منوچهر آتشی در سالهای دههی ۱۳۵۰ بنیان گذاشته شد. شعر حجم گونهای از شعر نو فارسی است که از سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ رسماً موجودیت خود را اعلام کرد. وی در ادامه ی سخنان خود گفت: شاعر باید بتواند از اتفاقات ساده ی اطراف خود الهام بگیرد و آن را شاعرانه کند. برخی از اتفاقات ساده هستند، اما با نگاهی شاعرانه به شعر تبدیل شده اند. سپید: هرچند آهنگین است، اما وزن عروضی ندارد و جای قافیهها در آن مشخص نیست مثل برخی اشعار شاملو. شعر نیمایی: وزن عروضی دارد، اما جای قافیهها مشخص نیست؛ مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری. زوال کلنل، رمانی از محمود دولتآبادی است که مجوز انتشار در ایران را ندارد، اما ترجمه آن به زبانهای انگلیسی و آلمانی منتشر شدهاست. اسکارلت فعالیت های تجاری خود را آغاز می کند و در این زمینه موفق می شود اما به عنوان یک خانم نجیب زاده وجهه اش نزد مردم زیر سوال می رود. عده ای از تذکره نویسان خیام را شاگرد ابن سینا و عده ای دیگر او را شاگرد امام موفق عارف معروف نوشته اند. Th is has been generated with the help of GSA Content Gener ator DEMO.
بیان سرگذشت بیدلیها و ناکامیهای خود شاعر که به طرز لطیفی با سرنوشت جامعه و روزگار او پیوند یافتهاست. خود این واقعیتی در زندگی زنان روحانیون است؛ ابتدا داستان با چشم و هم چشمی زنانه شروع میشود که همسر کمالی روضه مفصلی گرفته خب ما چرا نگیریم. هدف شما از نوشتن داستان زندگیتان چیست؟ از همراهی شما عزیزان کمال تشکر را داریم. در گرایشی شدیدتر، آثاری چون یکیلا و تنهایی او نوشتهٔ تقی مدرسی و ملکوت نوشتهٔ بهرام صادقی، با الهام از عهد عتیق و داستانهای اسطورهای، جنگ خدا و شیطان را دستمایه قرار دادند؛ جنگی که خمیرمایهٔ اصلی تاریخ است. علاوه بر او، از ابوالقاسم لاهوتی و تقی رفعت نیز به عنوان شاعرانی یاد میشود که پیش از نیما دست به سرایش شعر نو زدهاند. در دستهبندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب شعر نیمایی نگنجد، شعر سپید میگویند. بله، هرچه پیش آمدهایم این موانع رنگ باختهاند و امروز راحتتر میتوانیم بگوییم که ادبیات عرب را مثل ادبیات هر جای دیگری باید بخوانیم و از آن بیاموزیم. منظومهای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده است.