درونمایه یا تم عصارهٔ مفهومی داستان است و اغلب آن را یکی از عناصر بنیادین ادبیات داستانی میدانند. به این ترتیب، شخصیتگرایی یا تمرکز بر بر زندگی انسانهای عادی در جامعه بهعنوان شخصیتهای داستان، در ادبیات داستانی ایران شکل گرفت. روانگرایان: گروهی هستند که نقش خواننده را بر متن ارجح می دانند و می گویند افکار و عقاید خواننده در شکل دهی به معنا بسیار پررنگ است و خواننده با مشاهده ی خود در درون متن، نظرات خود را بر متن تحمیل می کند و خروجی جدیدی از این مسیر می سازد. بعد انگلیسیها آن را مستعمره خود میکنند و بعد از جریانهای مبارزه به شکل تحتالحمایه درمیآید. اما کمکم هرچه پیش میروند مطبوعات را تعطیل میکنند، آزادیهای سیاسی را محدود میکنند و در این شرایط نجیب محفوظ یکی از اولین مخالفان این اتفاقات است و شروع به نقدکردن آنها میکند. رمان اجتماعی، رمانی است که در آن مسائل اجتماعی، سیاسی یا مذهبی با جهتگیری تعلیمی، مورد نظر است. آیا موافقید که نقد جامعه کمتر در میان نویسندگان و روشنفکران ما وجود داشته است؟ This post was do ne wi th the help of GSA Content Ge ne rator DEMO.
آیا موافقید که سیاست یا نزاع قدرت هم به نوعی همین نقش را در سیر فروپاشی این خانواده بازی میکند؟ البته این را هم باید در نظر داشته باشیم که شکلگیری فضای نقد و گفتوگوی انتقادی نیاز به حدی از آزادی هم دارد و این شاید یکی از تناقضهای وضعیت ما هم بوده است. شاید بهترین تعبیری که از تفکر او بتوانیم ارائه کنیم اعتقاد به سوسیالیسم و در عین حال اعتقاد به آزادیهای سیاسی است. ام. اچ. آبرامز منتقد معاصر آمریکایی معتقد بود که برای نقد یک اثر باید سه فاکتور جهان پیرامون، مخاطب و خود نویسنده را مدنظر داشت و بر همین اساس وی نقد را در چهار عنوان کلی دستهبندی کرد. در پایان رمان پدر با گذر زمان چنان از کار افتاده شده که هنگام بمباران، کمال باید او را کول کند و همهچیز برعکس شده و انگار زمان همهچیز را وارونه کرده است. آیا این نقل قولی که کمال از خواهرزاده کمونیستش میکند و همدلی که نشان میدهد به نوعی نشاندهنده گرایش فکری خود محفوظ و اعتقادش به سوسیالیسم است؟ گفت: من به زندگی و مردم ایمان دارم و خودم را ملزم میدانم تا زمانی که ایدهآلشان را باور دارم، از آن پیروی کنم، چون روگرداندن از آن ترسیدن است و گریز؛ همانطور که خودم را ملزم به انقلاب علیه باورهای باطلشان میدانم چون نپرداختن به آن خیانت است، و معنای انقلاب ابدی همین است».
در سال 1952 که انقلاب ناصر و افسران جوان رخ میدهد او خرسند است و همراه آنها است چراکه ایدههای سوسیالیستی مطرح شده بود. اما پایگاه و ریشهی خود را در انقلاب مشروطه میبیند. وقتی که شاعر و منتقد ادبی میبیند که صدایش شنیده نمیشود، میگوید چه کاری است که خودم را خسته کنم و برای خودم دشمن بتراشم؛ از طرفی هم برخی از مسئولان خود را عقل کل میدانند و دلیلی نمیبینند که به حرفهای اهالی فرهنگ گوش بدهند. اما به نظر میرسد که روشنفکری ما از این کار میترسد. یک شخصیت در داستان وجود دارد که به طور خاص نماد زمان در نظر گرفته شده است: پیرمردی که با پدر خانواده آشنا بوده اما دچار فراموشی شده و پس از مرگ پدر وقتی تابوتاش را میبرند، نمیداند این تابوت کیست و عبدالجواد را به یاد نمیآورد. این زمان است که مادر و دیگران را از بین برده است. استدلال آنها این بود که ما اصلاحات ارضی انجام دادیم و آموزش را رایگان و همگانی کردیم و به طور کلی تغییرات اجتماعی و سیاسی زیادی به وجود آوردهایم و نباید ما را نقد کنید. در پایان جلد سوم او کمال در زندان با هر دو پسر خدیجه که به زندان افتادهاند ملاقات میکند و سپس در صحبت با دوستش از جملهای از خواهرزادهای که کمونیست است نقل میکند و این نشان میدهد که او پذیرفته که باید با واقعیتهای جامعه کنار بیاید و وظیفهاش را به عنوان یک انسان انجام دهد. Th is data has been c reated with G SA Con tent Gener ator Demover si on.
بله اما نقلقولی که کمال از خواهرزاده زندانیاش میکند نشان میدهد که فروپاشی جامعه به معنای این نیست که جامعه مرده و همهچیز را کنار گذاشته است. او با دوستش ریاض حرف میزند و جملهای از خواهرزاده کمونیستش که در زندان است نقل میکند: «میدانی دیگر چه گفت؟ که تنها در وزن عروضی، قافیه و نهایتاً زبان شعر با دیگر ابیاتِ خود، یک شعرِ واحد را میسازند. به همین دلیل علاقهمند بودم واقعیت را به نحوی به جامعهای که روحانیت به آن جاکم شده منتقل کنم. درک او از این واقعیت در نقلقولی که از خواهرزاده کمونیستش میکند نهفته است. او با این نقل قول در واقع نشان میدهد که با خواهرزادهاش همعقیده است و روشن است که این تصمیمی است که خودش گرفته است. استیون کینگ در کتاب موسسه ماجرای عجیب و مرموز پسری به نام لوک الایس را شرح میدهد. جواب میدهد من نویسندهام و حرفهایم را از طریق آثارم میزنم. می نوشتم “مهربان “با من بمان! یک طرح کلی بنویسید و جزئیات را تکمیل کنید.در این مرحله هست که شما تصمیم می گیرید کدام وقایع در زندگی سوژه نقش بسزایی داشته. پس از آن هم وقتی پادشاه به قدرت میرسد آدمی دستنشانده انگلیس است و افرادی که دور و بر پادشاه هستند همگی عوامل انگلستاناند.